۱۹
جمعه, ۹ خرداد ۱۳۹۳، ۱۰:۵۱ ق.ظ
دوش دیوانه شدم عشق مرا دید و بگفت
آمدم نعره مزن جامه مدر هیچ مگو
گفتم ای عشق من از چیز دگر می‌ترسم
گفت آن چیز دگر نیست دگر هیچ مگو
مولوی
طبقه بندی موضوعی
-
حمید مصدق
(۱) -
سعدی
(۳) -
رودکی
(۱) -
مولوی
(۴) -
شعر ارسالی
(۱۸) -
ابوالقاسم لاهوتی
(۱) -
مهستی گنجوی
(۱) -
فردوسی
(۱) -
خیام
(۱) -
حافظ
(۱) -
هوشنگ ابتهاج
(۱) -
احمد شاملو
(۱) -
کلیم کاشانی
(۱) -
فاضل نظری
(۱) -
علیرضا روشن
(۱) -
سهراب سپهری
(۱) -
فروغ فرخزاد
(۱)
بایگانی
- تیر ۱۳۹۳ (۱)
- خرداد ۱۳۹۳ (۲۳)
- ارديبهشت ۱۳۹۳ (۹)
آخرین مطالب
این فوق العاده است!!
پاسخ:
آری
آری
از من رو که ننوشتی :| هعی! روزگار!!
خـــــیـــلی خوب بود!!!
عاشق این لطیف نوشتنای مولوی و خیامم.
عاشق این لطیف نوشتنای مولوی و خیامم.
سالار عقیلی همینو خونده
خوشمل خونده
بدانلود بگوش :)
پاسخ:
الان!
الان!
WOw!
بیت اول عالی!به خصوص مصرع دومش!